160
شمارهٔ ۶
روی ترکم بین مکن نسبت به خوبی ماه را
ترک من در خیل دارد همچو مه پنجاه را
دامن خرگه براندازد به شبها تا مگر
گم رهی در منزل او باز یابد راه را
ره نمایان فلک با شب روان ره گم کنند
ترک من گر بر نگیرد دامن خرگاه را
گر شبی در زلف مشکین روی را پنهان کند
رهبری را برفروزم شعله های آه را
یوسف مصری اگر حسنی بدین سان داشتی
عکس رویش پرمه و خورشید کردی چاه را