108
شمارهٔ ۱۵۳
به معنی چون شود صورت مزین
چو قصری باشد از خورشید روشن
گل رنگین اگر بویی ندارد
نظر بر رنگی رخسارش میفکن
میز دیگی هوس جز با ملیحی
نباید بی نمک خود دیگ پختن
نظر جز پیش منظورم نیاید
چنین حسنی که وصفش می کنم من
دل از اندیشه دنیی و عقبی
تهی کردم چو او را کشت مسکن
خوش است از پاک بازان جان فشانی
ولی در پای بار پاک دامن
محبت از ره پرهیزگاری
چنان آید که نور از راه روزن
نخواهم آرزوی جان که حیف است
میان جان و جانان دست و گردن
محبت بر هوا چون گشت غالب
همام از گلخن آمد سوی گلشن