شمارهٔ ۱۱۲
رفتیم ما و عشق تو اندر میان هنوز
ساکن نگشت عربده عاشقان هنوز
هر برگ گل که باد صبا از چمن ربود
مرغان زرنگ و بوی تو اندر فغان هنوز
چندین هزار سال حدیث تو گفته اند
و افسانه های عشق تو در هر زبان هنوز
زلفت نمود یک سر چوگان به گوی چرخ
تا رستخیز چرخ زنان باشد آن هنوز