131
غزل شمارهٔ ۶۱
راه وفا پیش گیر، کان ز جفا خوشترست
گر چه جفایت خوشست، لیک وفا خوشترست
روی چو گل برگ تو از همه گلها فزون
کوی چو گلزار تو از همه جا خوشترست
هجر بتان ناخوشست، سرزنش خلق نیز
دیدن روی رقیب از همه ناخوشترست
بارخش، ای نقشبند، دعوی صورت مکن
صنعت خود را مبین، صنع خدا خوشترست
کاش براهت سرم سوده شود همچو خاک
زانکه چو من عاشقی بی سر و پا خوشترست
محتسب، از نقل و می منع هلالی مکن
کز ورع و زهد تو شیوه ما خوشترست