شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
بخش۷
حمید مصدق
حمید مصدق( با خویشتن نشستن در خود شکستن )
149

بخش۷

اندک نسیمی از سر افسوس
چندان که برگ برگ درختان باغ را
با سوزناک زمزمه ای آشنا کند
خاموشی شگرف
ابهام پر ابهت دریا را
مغشوش کرده است
ما
چون م اهیان فتاده به دریا
بر آبها رها
با ضربه های موج ز هم دور می شویم
با بازوان باز
امواج آب را
تسخیر می کنیم
مغرور می شویم
اما
ناگه اگر دوباره به هذیان شود دچار
دریای نیلگون
بر ما چه می رود
چونماهیان فتاده به دریا
بر موجها رها ؟