خوش باشد اگر وصلی یک بارِ دگر باشد

در معرضِ جان بازان جان را چه خطر باشد

دل میل به جان دارد تن زنده به سر باشد

هم مشتری و زهره هم شمس و قمر باشد

هر دم عَلَم بِختم افراخته تر باشد

بر من ظفرِ دشمن می شاید اگر باشد

نه هم چو خطا بینان میلم به صور باشد

دانی که چرا؟ از بد بسیار بتر باشد

نه گوش و خبر ماند نه چشم و بصر باشد

مشنو که نزاری را پروایِ نظر باشد

بر هم زدۀ مجنون را از خود چه خبر باشد