78
شمارهٔ ۲۰۰
تو در آ خانه کیا کیست دگر خانه ی توست
من کی ام هیچ بجز تو همه بیگانه ی توست
گر چه پروانه صفت مولع شمعیم همه
سوختن کار خلیل است که پروانه ی توست
نفس و ارکان طبیعت به محل مجبورند
عقل خود شاهد حال است که دیوانه ی توست
من آشفته نی ام محرم اسرار رجال
هر که بیرون ندهد راز تو مردانه ی توست
دانه از پنبه ی حلاج جدا میکردم
پود و تارش همه آن است که در شانه ی توست
کشت زاریست جهان آب و زمینش همسان
حق و باطل همه از ریختن دانه ی توست
ما نداریم دگر با دگری پیمانی
خود نزاریِّ گدا مست ز پیمانه ی توست