121
شمارهٔ ۷۴
مرو ز دیده که جام جهان نما اینجاست
قدم برون مگذار از دلم که جا اینجاست
نسیم کوی تو یاد آردم ز نکهت گل
نمی روم ز چمن بوی آشنا اینجاست
زهی سراغ پریشان دوست کز هرسو
رسد به گوش صدایی که نقش پا اینجاست
برون نمی رود آشوب و فتنه از دل من
به عهد زلف و خطش خانه بلا اینجاست
به سوی میکده دارند خلق روی دعا
به دور ساقی ما قبله دعا اینجاست
دلم به جای دگر کی کشد ازین سر کو
کجا روم که جای دلگشا مرا اینجاست
مرا خرابه نشینی بسی شگون افتاد
ز یمن عشق مگر سایه هما اینجاست؟
ز آستانه جانان سفر مکن قدسی
مرو به کعبه ازین در که جای ما اینجاست