شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۵۲
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی( غزلیات )
129

شمارهٔ ۵۲

شب شود روز از خیال عارض جانان ما
شمع گو منت منه بر کلبه احزان ما
بر لب استغفار و در دل نقش روی و زلف یار
بت درون پیرهن می پرورد ایمان ما
دست ما تا با گریبان پاره کردن کرده خو
تار و پود پیرهن بر تن بود زندان ما
گلشن ما جای عشرت نیست ای بلبل برو
جز دل پرخون گلی نشکفته در بستان ما