شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۴۲۲
قدسی مشهدی
قدسی مشهدی( غزلیات )
116

شمارهٔ ۴۲۲

مردم ز تیرگی، نفسی بی نقاب شو
روزم سیاه شد، مدد آفتاب شو
بی فیض شعله، قرب خرابات مشکل است
خواهی رسی به مجلس مستان، کباب شو
تعمیر این خرابه، شگون نیست بر کسی
دیگر نمی خورم غم دل، گو خراب شو
لب خشک بایدم ز جهان شد، مرا که گفت
چون تشنگان فریفته این سراب شو؟
قدسی کسی که او مژه ای تر نمی کند
گو چون حباب، چشمش ازین شرم آب شو