105
شمارهٔ ۲۹۱
در کوی تو فردوس تمنی نکند کس
با نور رخت، یاد تجلی نکند کس
هرجا رسم، اظهار کنم بی کسی خویش
کز کشتنم اندیشه دعوی نکند کس
بی دولت دیدار تو آرام محال است
گر دل به خیال تو تسلی نکند کس
صحت بر ما خسته دلان راه ندارد
اینجا هوس شربت عیسی نکند کس
نظاره غم از دل بی درد چه جویی
بینش طمع از دیده اعمی نکند کس