شمارهٔ ۲۶
بر مشامم بوی جانان میرسد
بر لبم جان پای کوبان میرسد
نامده بیرون بشیر از شهر مصر
بوی پیراهن به کنعان می رسد
بر مشامم همره پیک صبا
بوی آن زلف پریشان می رسد
شست برنگرفته از یک چوبه تیر
بر دلم صد زخمه پیکان میرسد
مشنو ای جان از غبار ار زانکه گفت
درد مشتاقان به درمان میرسد