80
غزل شمارهٔ ۶۵۲
با خیالت شور و مستی میکنم
در وصالت ترک هستی میکنم
از دو چشم مست تو خون میخورم
وز لب لعل تو مستی میکنم
زهر چشمی دارم نوش لبی
خستگی و تندرستی میکنم
مست میگردم چو پستم میکنی
سربلندیها ز پستی میکنم
در شب صول تو بندم زلها
فکر روز تنگدستی میکنم
گرچه عالی همتم در کار عشق
پیش بالای تو پستی میکنم
فیض دایم مست و هرگز می نخورد
از شرابت عشق مستی می کنم