شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
فریب تلخ
فریدون مشیری
فریدون مشیری( تشنه طوفان )
215

فریب تلخ

یک بار عهد بستم و نشکستم
صد بار عهد بستی و بشکستی
دیگر نگویمت که چه ها کردی؟
دیگر نپرسمت که کجا هستی؟
جام فریب تلخ تو
ــ نوشیدم ــ
هوشیاری ام مباد از این مستی