شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
باغ در پنجره
فریدون مشیری
فریدون مشیری( تا صبح تابناک اهورایی )
295

باغ در پنجره

چه غم که در دل این برج های سیمانی
ز باغ و باغچه دورم، در این اتاق صبور
همین درخت پر از برگ سبز تازه و نغز
که قاب پنجره ام را تمام پوشانده است
به چشم من باغی است.
وگر هزار درخت
بر آن بیفزایند
جمال پنجرة من نمی کند تغییر
که بسته راز تسلای من به صحبت پیر
ــ «چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر»