شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
زمانه قاصد طیار آن دلآرام است
اقبال لاهوری
اقبال لاهوری( زبور عجم )
121

زمانه قاصد طیار آن دلآرام است

زمانه قاصد طیار آن دلآرام است
چه قاصدی که وجودش تمام پیغام است
گمان مبر که نصیب تو نیست جلوهٔ دوست
درون سینه هنوز آرزوی تو خام است
گرفتم این که چو شاهین بلند پروازی
بهوش باش که صیاد ما کهن دام است
به اوج مشت غباری کجا رسد جبریل
بلند نامی او از بلندی بام است
تو از شمار نفس زنده ئی نمیدانی
که زندگی به شکست طلسم ایام است
ز علم و دانش مغرب همین قدر گویم
خوش است آه و فغان تا نگاه ناکام است
من از هلال و چلیپا دگر نیندیشم
که فتنهٔ دگری در ضمیر ایام است