شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
زمستان را سرآمد روزگاران
اقبال لاهوری
اقبال لاهوری( زبور عجم )
133

زمستان را سرآمد روزگاران

زمستان را سرآمد روزگاران
نواها زنده شد در شاخساران
گلان را رنگ و نم بخشد هواها
که می آید ز طرف جویباران
چراغ لاله اندر دشت و صحرا
شود روشن تر از باد بهاران
دلم افسرده تر در صحبت گل
گریزد این غزال از مرغزاران
دمی آسوده با درد و غم خویش
دمی نالان چو جوی کوهساران
ز بیم اینکه ذوقش کم نگردد
نگویم حال دل با رازداران