شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
بهشت
اقبال لاهوری
اقبال لاهوری( پیام مشرق )
118

بهشت

کجا این روزگاری شیشه بازی
بهشت این گنبد گردون ندارد
ندیده درد زندان یوسف او
زلیخایش دل نالان ندارد
خلیل او حریف آتشی نیست
کلیمش یک شرر در جان ندارد
به صرصر در نیفتد زورق او
خطر از لطمهٔ طوفان ندارد
یقین را در کمین بوک و مگر نیست
وصال اندیشهٔ هجران ندارد
کجا آن لذت عقل غلط سیر
اگر منزل ره پیچان ندارد
مزی اندر جهانی کور ذوقی
که یزدان دارد و شیطان ندارد