91
غزل شمارهٔ ۱۳۸
به رویت گر نظر کردیم ، کردیم
بکویت گر گذر کردیم ، کردیم
چو گویند از دهانت تنگدستان
سخن گر مختصر کردیم ، کردیم
به امید لب شکر فشانت
تمنّا شکر کردیم ، کردیم
لبت در بوسه گر کامم روا کرد
تقاضای دگر کردیم ، کردیم
به رویت کان تماشاگاه جانست
تماشایی اگر کردیم ، کردیم
ز سودای پریشانی زلفت
صبا را گر خبر کردیم ، کردیم
به پیش ناوک دلدوز چشمت
اگر جان را سپر کردیم ، کردیم
جفای روی خوبت گر حوالت
به دوران قمر کردیم ، کردیم
من و ابن حسام از خاک پایت
چو سرمه در بصر کردیم ، کردیم