شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۲۲۴۴
بیدل دهلوی
بیدل دهلوی( غزلیات )
57

غزل شمارهٔ ۲۲۴۴

بی شبههٔ تحقیق نه شخصم نه مثالم
چون صورت عنقا چه خیال است خیالم
جز گرد جنون خیز نفس هیچ ندارد
این دشت تخیل که منش وهم غزالم
گفتم چو مه نوکنم اظهار تمامی
از خجلت نقصان سپر انداخت کمالم
از چرخ چرا شکوهٔ اقبال فروشم
آنم که مرا هم نظری نیست به حالم
با بخت سیه صرفه ای از فضل نبردم
در عرض هنر رستن مو بر سر خالم
از هر مژه صد چاک جگر نسخه فروش است
حیرت چقدر نامه گشود از پر و بالم
هر چند سبک می گذرم از سر هستی
چون رنگ همان پی سپر گردش حالم
حرفیست وجودم ز سراب رم فرصت
چون عمر درین عرصه غبار مه و سالم
هستی المی نیست که یابند علاجش
در آتش خویشم چه کنم پیش که نالم
تدبیر فراقی که ندارم چه توان کرد
بیدل به هوس سوختهٔ ذوق وصالم