شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
فقرۀ ۵۰
ملک الشعرای بهار
ملک الشعرای بهار( ارمغان بهار )
115

فقرۀ ۵۰

شرم گین زن اگر با تو دوست بود ا وی را به زنی ، بر زیرک مرد دانا ده ، چه زیرک و دانامرد همانا چنانچون زمین نیکوست که تخم بر وی پراکنده و گونه گونه خوربار از وی برآید.
گرت خویش باشد زن شرمگین
ورا شوی دانای زیرک گزین
جوان خردمند داننده راه
بود همچو ورزیده خاک سیاه
که چون از برش تخم بپراکنی
از او گونه گون لاله و گل چنی