سستی گرفت چیره زبانی

آن کلک همچو تیغ یمانی

آن آبدار گوهر کانی

گشت آن غرور و نخوت فانی

چندان که پشت گشت کمانی

دورم فکند چرخ کیانی

نارم درست داد نشانی

بوم اندر آن به مرثیه خوانی

ز انبوه دوستان زبانی

در شنعت فلان و فلانی

از چنگ آن گروه، نهانی

با دهر کرده اند تبانی

حال دل شکسته تو دانی

کاین جای دزدی است و عوانی

پست اند، پست عالی و دانی

و ایمن ز حادثات زمانی

در مردمش مباد گرانی

آن مرکز امیری و خانی

آن مشتهر به شاه نشانی

وآن دلنشین سرود شبانی

الفاظ نیک و نیک معانی