ز نادرستی اهل زمان شکسته شدیم

ز عشق دست کشیدیم و بهر کشتن خویش

خراب گشت وطنخواهی از من و تو بلی

سری به دست شمال و سری به دست جنوب

چو رشته ای که به جهد از میان گسسته شود

ز بی حیایی اغیار و بی وفایی یار

من و بهار به نیروی عشق ازین غرقاب