141
شمارهٔ ۷۲
کسی که افسر همت نهاد بر سر خویش
به دست کس ندهد اختیارکشور خویش
بگو به سفله که در دست اجنبی ندْهد
کسی که نان پدر خورده ، دست مادر خویش
چه غم عقیدهٔ ما را اگر به قول سفیه
کسی به کشور خود گرد کرده لشگر خویش
در آب و خاک و هواهای خویش آزادیم
رقیب گو بگدازد میان آذر خویش
حقوق نفت شمال و جنوب خاصهٔ ماست
بگو به خصم بسوزان به نفت پیکر خویش
ز من بهار بگو با برادران حسود
به رایگان نفروشد کسی برادر خویش