شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۳
ملک الشعرای بهار
ملک الشعرای بهار( غزلیات )
132

شمارهٔ ۳۳

از دوست بریدیم به صد رنج و ندامت
از دوست به خیر آمد و از ما به سلامت
حالی دل مظلوم مرا غمزهٔ مستش
با تیر زد و ماند قصاصش به قیامت
از عشق حذرکن که بود ماحصل عشق
خون خوردن و جان کندن و آنگاه ملامت
طی شد زجهان چشمه خضر ودم عیسی
ایزد به لب لعل تو داد این دو کرامت