159
در بیان رستگاری
گر همی خواهی که باشی رستگار
رخ مگردان ای برادر از سه کار
اولت دیدن بود حکم قضاش
بعد از آن جستن بجان و دل رضاش
چیست سیوم دور بودن از جفا
هر که این دارد بود اهل صفا
هر که دارد دانش و عقل و تمیز
جز براه حق نبخشد هیچ چیز
صدقهٔ کالوده گردد از ریا
کی بود آن خیر مقبول خدا
گر عمل خالص نگردد همچو زر
قلب را ناقد نیارد در نظر
تا توانگر باشی اندر روزگار
نفس را از آرزوها دور دار