158
در صفت چارچیز که از چارچیز دیگر میآید
حاصل آید چارچیز از چارچیز
یاد دار از این نکته از من ای عزیز
خامشی را هر که سازد پیشهٔ
در جهان نبود ز کس اندیشهٔ
از سخاوت مرد یابد سروری
شکر نعمت را دهد افزون تری
گر سلامت بایدت خاموش باش
گشت ایمن هر که نیکی کرد فاش
هر که او ساکت شد و خاموش کرد
از سلامت کسوتی بر دوش کرد
گر همی خواهی که باشی در امان
رو نکویی کن تو با خلق جهان
هر کرا عادت شود جود و کرم
در میان خلق گردد محترم
هر که کار نیک یا بد می کند
آن همه می دان که با خود می کند
ای برادر بندهٔ معبود باش
تا توانی با سخا و جود باش
باش از بخل بخیلان بر حذر
تا نسوزد مرا ترا نار سقر