شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۹۹
عطار
عطار( باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع )
97

شمارهٔ ۹۹

شمع آمد و گفت: ماندهام بیخور و خَفْت
وز آتش تیز در بلای تب و تفت
گرچه بنشانند مرا هر سحری
هم بر سر پایم که بمی باید رفت