شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۹۶
عطار
عطار( باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع )
104

شمارهٔ ۹۶

شمع آمد و گفت: گه دلم مُرده شود
گه در سوزم عمر به سر بُرده شود
چون در دهن آب گرمم آید بیدوست
بر روی ز باد سردم افسُرده شود