شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۷۴
عطار
عطار( باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق )
103

شمارهٔ ۷۴

بیچاره دلِ من که غمِ جانش نیست
در درد بسوخت و هیچ درمانش نیست
گفتم که سرِ زلفِ تو دستش گیرد
در پای فکندی که سر آنش نیست