شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۱۵
عطار
عطار( باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق )
149

شمارهٔ ۱۵

تا دیده بر آن عارضِ گلگون افتاد
چشمم ز سرشک چشمهٔ خون افتاد
هر راز که در پردهٔ دل پنهان بود
باخونِ جگر ز دیده بیرون افتاد