شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۳۴
عطار
عطار( باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق )
148

شمارهٔ ۳۴

دوش آمد و گفت: هیچ آزرمت نیست
در عشق دمِ سرد و دلِ گرمت نیست
گفتم: «برهان مرا ز من، ای همه تو!»
گفتا که کیی تو، خویش را شرمت نیست