شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۱۲
عطار
عطار( باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن )
108

شمارهٔ ۱۲

اوّل دل من بر سر غوغا بنشست
هر دم به هزار گونه سودا بنشست
و آخر چو بدید کان همه هیچ نبود
از جمله طمع برید و تنها بنشست