شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
حکایت احمد حنبل که پیش بشر حافی می رفت
عطار
عطار( عذر آوردن مرغان )
145

حکایت احمد حنبل که پیش بشر حافی می رفت

احمد حنبل امام عصر بود
شرح فضل او برون از حصر بود
چون ز فکر و علم خالی آمدی
زود پیش بشر حافی آمدی
گر کسی در پیش بشرش یافتی
در ملامت کردنش بشتافتی
گفت آخر تو امام عالمی
از تو داناتر نخیزد آدمی
هرک می گوید سخن می نشنوی
پیش این سر پا برهنه می دوی
احمد حنبل چنین گفتی که من
گوی بردم در احادیث و سنن
علم من زو به بدانم نیک نیک
او خدا را به زمن داند ولیک
ای ز بی انصافی خود بی خبر
یک زمان انصاف ره بینان نگر