شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
حکایت مریدی که از شیخ خواست تا نکته ای بگوید
عطار
عطار( بیان وادی استغنا )
153

حکایت مریدی که از شیخ خواست تا نکته ای بگوید

آن مریدی شیخ را گفت از حضور
نکته ای برگوی شیخش گفت دور
گر شما روها بشویید این زمان
آنگهی من نکته آرم در میان
در نجاست مشک بویی، زان چه سود
پیش مستان نکته گویی، زان چه سود