81
غزل شمارهٔ ۲۸۷
آنها که پای در ره تقوی نهاده اند
گام نخست بر در دنیا نهاده اند
آورده اند پشت برین آشیان دیو
پس چون فرشته روی به عقبی نهاده اند
آزاد گشته اند ز کونین بنده وار
خود را همی نه ملک و نه مأوی نهاده اند
چون کار بخت و صورت تقوی بدیده اند
حالی قدم ز صورت و معنی نهاده اند
ایمان به توبه و نه ندم تازه کرده اند
وین تازه را لباس ز تقوی نهاده اند
فرعون نفس را به ریاضت بکشته اند
وانگاه دل بر آتش موسی نهاده اند
از طوطیان ره چو قدم برگرفته اند
طوبی لهم که بر سر طوبی نهاده اند
زاد ره و ذخیرهٔ این وادی مهیب
در طشت سر بریده چو یحیی نهاده اند
اول به زیر پای سگان خاک گشته اند
آخر چو باد سر سوی مولی نهاده اند
عطار را که از سخنش زنده گشت جان
معلوم شد که همدم عیسی نهاده اند