شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
در ختم حکایت
عطار
عطار( بلبل نامه )
187

در ختم حکایت

بشرح جان اگر ادراک داری
قدم بر فرق هفت افلاک داری
وگرنه با تو گفتم شرح اسرار
بود چون پیش اخشم بوی گلزار
چه سود آید ازین آیینه داری
که پیش چشم کور آیینه داری
تو شهبازی و مرغان خشم و شهوت
بپایت برنهادند بند غفلت
زیند دست غفلت پای بگشای
بفرق سر ره بی سر به پیمای