116
غزل شمارهٔ ۳۰۱
نیم بی تو دمی بی غم، کجایی؟
ندارم بی تو دل خرم، کجایی؟
به بویت زنده ام هر جا که هستی
به رویت آرزومندم، کجایی؟
نیایی نزد این رنجور یک دم
نپرسی حال این درهم، کجایی؟
چو روی تو نبینم هر سحرگاه
بنالم زار: کای همدم، کجایی؟
ز من هر دم برآید ناله و آه
چو یاد آید رخت هر دم، کجایی؟
درآ شاد از درم: کز آرزویت
به جان آمد دل پر غم، کجایی؟