شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
غزل شمارهٔ ۲۳۱
عراقی
عراقی( غزلیات )
80

غزل شمارهٔ ۲۳۱

آن مونس غمگسار جان کو؟
و آن شاهد جان انس و جان کو؟
آن جان جهان کجاست آخر؟
و آن آرزوی همه جهان کو؟
حیران همه مانده ایم و واله
کان یار لطیف مهربان کو؟
با هم بودیم خوش، زمانی
آن عیش و خوشی و آن زمان کو؟
ای دل شده، دم مزن ز عشقش
گر عاشق صادقی نشان کو؟
گر باخبری ازو نشان چیست؟
ور بی خبری ز جان فغان کو؟
گر یافته ای ز عشق بویی
خون دل و چشم خون فشان کو؟
ور همچو من از فراق زاری
دل خسته و جان ناتوان کو؟
ای دل، منگر سوی عراقی
سرگشته مباش هم چنان کو