91
غزل شمارهٔ ۶۸
با قد تو قد سرو خم دارد
چون قد تو باغ، سرو کم دارد
وصلت ز همه وجود به لیکن
تا هجر تو روی در عدم دارد
شادم به تو و یقین همی دانم
کین یک شادی هزار غم دارد
در کار تو نیست عقل بر کاری
کار آن دارد که یک درم دارد
دایم چو قلم به تارکم پویان
زان قامت و قد که چون قلم دارد
در راه تو انوری تو خود دانی
عمریست که تا ز سر قدم دارد
گر سرزنش همه جهان خواهی
آن نیز به دولت تو هم دارد