115
بخش ۱۲ - وفات مریم
شناسای معانی موبد پیر
چنین کرد این خبر در نامه تحریر
که چون خسرو ستد گنجینهٔ روم
خلافش رومیان را گشت معلوم
چو غالب گشته بود از تیغ کین خواه
نداد اندیشه را در خویشتن راه
زبانی پوزشی کان در حرم کرد
ز مریم چند گاه آن نیز کم کرد
ز شیرین عیش مریم بود چون تلخ
ازین کاهش فتاد آن ماه در سلخ
به تن عیسی جانش مانده بی دم
تنش چو ن رشتهٔ مریم شد از غم
ز بیماری به بستر خفت ماهی
و زان پس جست دیگر خواب گاهی
ملک بایست و نابایست برخاست
به صد شادی بساط ماتم آراست
دل از سودای شیرین در غم افگند
بهانه بر فراق مریم افگند
به ماتم کرد پیراهن بسی چاک
ولیکن در هوای یار چالاک
چو شیرین دید کز خس رفته شد راه
به بی صبری شتابان گشت چون ماه
رسید آن در بی قیمت به دریا
چو خور در بره و مه در ثریا
گلشن تر شد خزان را باد بنشست
به آزادی چو سرو آزاد بنشست