98
گزیدهٔ غزل ۶۰۲
سر در خمار شب به کنار که بوده ای ؟
لبها فگار همدم و یار که بوده ای ؟
سنبل به تاب رفته و نرگس به خواب ناز
شب تا به روز باده گسار که بوده ای ؟
شمع مراد من نشدی یک شبی تمام
ماه تمام در شب تار که بوده ای ؟
با چشم آهو! نه که شیران کندشکار
ای آهوی رمیده شکار که بوده ای ؟
سروت هنوز هست در آغوش خواستن
ای سرو نیم رسته به پای که بوده ای ؟
کارت چنین که پردهٔ دلها دریدن است
امشب به پرده محرم کار که بوده ای ؟
ما را ز اشک صد جگر پاره در کنار
تو پارهٔ جگر به کنار که بوده ای ؟
بر ریش خسروت نمکی هم دریغ بود
مرهم رسان جان فگار که بوده ای