شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
گزیدهٔ غزل ۴۹۰
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات (گزیدهٔ ناقص) )
108

گزیدهٔ غزل ۴۹۰

به جای بود دلم تا نشسته بود آن زلف
به باد شد چو پریشان بیوفتاد دلم
هزار عهد بکردم که ننگرم رویش
چو پیش چشم من آمد نایستاد دلم
تمام عمر من اندرغم جوانان رفت
که هیچگاه از یشان نبود شاد دلم
دلت بناخوشی روزگار سوختگان
اگر خوش است همه عمر خوش مباد دلم