شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
گزیدهٔ غزل ۴۳
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات (گزیدهٔ ناقص) )
118

گزیدهٔ غزل ۴۳

وقتی اندر سر کویی گذری بود مرا
وندران کوی نهانی نظری بود مرا
جان بجایست ولی زنده نیم من زیرا
مایهٔ عمر به جز جان دگری بود مرا
باری از دیده مریزید گلابی که به عمر
لذت از عشق همین درد سری بود مرا
هیچ یاد آمدت ای فتنه که وقتی زین پیش
عاشق سوختهٔ دربدری بود مرا
خواستم دی که نمازی بکنم پیش خیال
لیکن آلوده به دامان جگری بود مرا