شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
گزیدهٔ غزل ۳۰۳
امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی( غزلیات (گزیدهٔ ناقص) )
126

گزیدهٔ غزل ۳۰۳

جوان و پیر که در بند مال و فرزندند
نه عاقلند که طفلان ناخردمندند
بخانه ای که ره جان نمی توان بستن
چه ابلهند کسانی که دل همی بندند
به سبزه زار فلک طرفه باغبانانند
که هر نهال که شاندند باز برکندند
جمال صحبت هم صحبتان غنیمت دان
که می روند نه ز انسانکه باز پیوندند
بسا ز توشه ز بهر مسافران وجود
که میهمان عزیزند وروز کی چندند
ترا به از عمل خیر نیست فرزندی
که دشمنند ترا زادگان نه فرزندند
مجوی دینی اگر اهل معینی خسرو
که از همای به مردار میل نپسندند