گزیدهٔ غزل ۲۱۶ - غزلی که درپایان تصنیف قران السعدین سروده است
110
گزیدهٔ غزل ۲۱۶ - غزلی که درپایان تصنیف قران السعدین سروده است
نامه تمام گشت ، به جانان که می برد؟
پیغام کالبد به سوی جان که می برد؟
این خط پر ز مهر به دلبر که می دهد؟
وین دردسر به مهر به درمان که می برد؟
این نامه نیست پیرهن کاغذین ماست
پرخون زدست هجر، به جانان که می برد؟
جانان مرا به هجر تو هر مونسی که هست
غم می برد ولی غم هجران که می برد؟
گفتی نگاهدار به فرمان خویش دل
دارم ولی بگوی که فرمان که می برد؟
دردا که دل ز خسرو بیچاره می رود
واگاه نی ز بردن دل ، آن که می برد!