شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
جوشان از خشم...
احمد شاملو
احمد شاملو( در آستانه )
139

جوشان از خشم...

جوشان از خشم
مسلسل را به زمین کوفت
دندان به دندان بَرفشرده
کلوخ ْپاره یی برداشت با دشنامی زشت
و با دشنامی زشت
بَرابَریان را هدف گرفت.
هم سنگران خنده ها نهان کردند.
سهراب گفت:
ــ آه! دیدی؟
سرانجام
او نیز...
۱۱ اردیبهشتِ ۱۳۷۴