شعرگرام - پایگاه شعر و ادب پارسی
شمارهٔ ۴۹ - من محمّدیم
عبدالقادر گیلانی
عبدالقادر گیلانی( غزلیات )
148

شمارهٔ ۴۹ - من محمّدیم

غلام حلقه بگوش رسول ساداتم
ره نجات نموده حبیب آیاتم
کفایت است ز روح رسول و اولادش
همیشه در دو جهان جمله مهمّاتم
زغیر آل نبی اگر حاجتی طلبم
روا مباد یکی از هزار حاجاتم
دلم ز حبّ محمّد پر است و آل مجید او
گواه حال من است این همه حکایاتم
چو ذرّه ذرّه شود این تنم به خاک لحد
تو بشنوی صلوات از جمیع ذرّاتم
کمینه خادم خدّام خاندان توام
ز خادمی تو دائم بود مباهاتم
سلام گویم و صلوات با تو هر نفسی
قبول کن به کرم این سلام و صلواتم
گناه بی حدّ من بین تو یا رسول الله
شفاعتی بکن و محو کن خیاناتم
هرآنکه بدتر از اونیست من از او بترم
ندانم این که بتو چون شود ملاقاتم
زنیک و بد همه دانند من محمّدیم
خلائقی که کند گوش بر مقالاتم
بگوی محیی که بهر نجات میگویم
درود سرور کونین در مناجاتم