203
شمارهٔ ۲۹
روی دلکش، موی دیجور
روی اندر موی، مستور
دست کز این غرفه این حور
کو کشد جز دست جمهور
ساقی از این دور خسته
ساغر زرین شکسته
مطربا، ای پی خجسته
پاره کن این سیم ناجور
دل شکستی، دل شکستی، زین پس دگر با جان رنجوران، مکن
بازی تو ای چشم مخمور
ساز از نو باز کن ساز
یک نوای تازه بنواز
چون درآمد شور شهناز
تار را کن کوک ماهور
پایۀ جم جایگاهی
دور کیوان بارگاهی
وان قدر قدرت گواهی
وسمه بود و ابروی کور
ترک نغمۀ خسروانی
بایدت در زندگانی
از سروش، از سروش آسمانی،
نغمه های روح بخش پهلوی بشنو از دور
سلطنت کو رفت گو رو
نام جمهوریت از نو
همچو خور افکند پرتو
بخ که شد نور علی نور
دور باید شد ز اوهام
بایدی پرچیدن این دام
سلطنت را همچو بهرام
زنده باید کرد در گور
دور شاهی را چو دجال
واژگون گشته است احوال
سر زد اقبال، سر زد اقبال، از رایت فتح،
آیت مهدی جمهوریت عصر منصور
نیست دوران قجر باد
این شجر بی بار و بر باد
تا قیامت دادگر باد
بازوی پرزور جمهوری
کار ایران روبره باد
نام شاهی رو سیه باد
زنده سردار سپه باد
با غریو کوس و شیپور
تودۀ ملت نمیراد
دامن غفلت نگیراد
تا ابد شد، تا ابد شد، مقهور
ملت از سلطنت و شاه و شاهنشاه وز امپراطور