118
شمارهٔ ۱۹ - مفردات
در شفق، من، به ذات حق قسم است
آنچه دیدم، صفات حق دیدم
باز نموده است ز خلوت دری
دل،به رخ عادل خلعتبری
ز حال طره آشفته اش مگو سخنی
کزین مقوله به آشفته حال، نتوان گفت
هیچ کاری نشد اسباب سرافرازی من
آبرومندتر است از همه، سگ بازی من
ز بیداد توام، این مانده در یاد
که گویم دمبدم، ای داد و بیداد
با این محیط فاسد و این مردم دنی
احمق کسی که تن دهد اندر «فروتنی »
تو که شادی و خوش، چه میدانی
بمن از دست زندگی چه گذشت؟!